اولین پست 92
سلام دوستان سال نو مبارک و سلام به پسر خوبم این روزا اونقدر شیطون شدی که دیگه حوصله ی تایپ کردن ندارم یه لحظه که در هال باز میشه علی مرتضی کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟شیر آبو باز کرده مشغول آب بازیه،چندبار از کارات خندم گرفت ولی وقتی از حد بگذره کتک میخوری،گاهی که منو از دور میبینی که دارم با عصابانیت میام پاتو میگیری میگی مامان اوهههههه،ویا میگی مانی بارده یعنی سرده،واین طوری منم بووووووووووق میشم وبغلت میکنم ومیبرم لباساتو عوض میکنم امروزم که افتاده بودی دنبال ی گنجشک واصلا ولش نمیکردی ومرتب میگفتی اوفه یعنی عصفور ....امروز همگی رفتن کوه وقراره شبو اونجا بمونن ما هم جا نداشتیم نرفتیم بابا گفت:هرطوری شده تا چند ماه دیگه بایدماشین بخرم انشالله که تا اونموقع پولش جور بشه....امروز ی اتفاق دیگه افتاد بزی رو که اورده بودن خونمون تا سرشو ببرن وببرن کوه،شده بود دوست تو وهمون طور که بالا پایین میپرید تو هم باهاش بالا پایین میپرید البته اون قصدش حمله بوده ومن گاهی جیغ میزدم وازت میخواستم بیای کنار ولی تو همش میخندیدی و بالا پایین میپریدی عجب هاااااا.