علی مرتضی جانعلی مرتضی جان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره
فاطمه زهرا جانفاطمه زهرا جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

امپراطورکوچک و پرنسس کوچولوی ما(بچه هایی از دیار پاکی)

بدترین عید بود امسال

1393/1/17 19:04
903 بازدید
اشتراک گذاری

سلام میوه ی دلم: همه فکر میکردیم این عید کمی با عیدای دیگه فرق میکنه ولی نه تا این حد

من که اصلا فکرشو هم نمیکردم این همه مشکلات وفتنه گری اونم توسط مردو زن بین این خونواده بیفته و آرامش همه رو بهم بزنه.از اینکه عمو حسین اینا بعد 2سالو نیم اومده بودن اینجا خوشحال بودم نه برای خودم،برای دادایی چون دوست داشت پسرشو نوه هاشو ببینه،میدونستم اگه بیان برای من روزهای سختی رقم میخوره چون اونا با ما مشکل داشتن و100 درصد اعتقادات ورفتاراشون با ما فرق میکرد همه ازم خواستن که در مقابل هر گونه عمل زن عمو حسین هیچی نگم تا این یک ماهی که اینجان با خوبی وخوشی تموم بشه.منم با اینکه میدیدم واقعا دارم مورد ظلم واقع میشم و حرفهایی که بقیه نسبت به من بستن دروغ محضن ولی سکوت کردم چون با حرف زدن من مشکل بزرگو بزرگتر میشد،بابا همش منو آروم میکرد ومن دردمو توی خودم میریختم تا جایی که فشار عصبی که بهم وارد شد من راهی دکتر کرد،که نتیجش نوار قلب وخوردن قرص قلب بود،کم کم به وضع موجود عادت کردم وسعی کردم خودمو از جوی که توش اذیت میشم دور کنم،الان حالم خیلی بهتره،بابا گفت:بزار حتی سکوتت برای رضای خدا باشه سخت بود ولی تونستم تا حدودی عملیش کنم.خداروشکر بابا از امروز که مغازه رو باز کرد فروشش خوب بود واینطوری که دیدم حالش خوبه حال منم از قبلم بهتر شد.

امروز منو تو ودوتا وروجک عمو حسین آهنگ تولدت مبارکو گذاشتیم ودستای همو گرفتیمو وکلی چرخیدیمو خندیدیم ،بچه ها چقدر شاد بودن از اینکه من باهاش عین خودشون برخورد میکنم.قبلشم من مثلا خودمو میزدم بخواب و شما منو از خواب میپروندین و من میگفتم ای بابا چه خبرهههه وشماکلی میخندیدم،چقدر صدای شنیدن خنده هاتون برام لذت بخش تر بود چقدر شیرین صدام میکردن زن عمو ...زن عمو...

فردا دارن میرن ومن با وجود سختی های زیادی که کشیدم از الان دلتنگشون شدم،انشالله که بسلامت برسن وهرچه زودتر برن توی خونه ی خودشون وتمام مشکلاتشون حل بشه وباهم خوش باشن.

خدایا بحق عظمتت همه ی گناهکارانو اگه قابل هدایت هرچه زودتر هدایت کن...

خدایا بحق بی بی فاطمه دلی بی کینه وپر از سخاوت بهم بده که بتونم از ته

دلم حتی برای دشمنم آرزوی خیر کنم...

خدایا بحق هرچی برات عزیزه قسمت میدم کمکمون کنی که راه درستو پیدا کنیم

خدایا نزار حرفای شیطانی بقیه روی من تاثیر بزاره بهم صبر درمقابل بدی دیگران روبده

کمکم کن همیشه بدی دیگرانو با خوبی جواب بده اونم بی هیچ منتی 

خدایا همه ی این آرزوهای قشنگو برای دیگرانم آرزوم میکنم

به امید اون روزهای نزدیک

آمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان محمدرضا
17 فروردین 93 22:16
الهی آمین
مامان محمدرضا
17 فروردین 93 22:19
از صمیم قلب آرزومیکنم انشاالله ادامه سال جدید به خیر و خوشی بگذره
هانی
18 فروردین 93 22:58
عزیزم سال نو مبارک الهی بمیرم چرا این قدر حرص دادی به خودت.... قربون دل پاکت انشاالله در مقابل صبوریت خدا بهت یک هدیه قشنگ بده مواظب گل پسرت و خودت باش
مامانی درسا
19 فروردین 93 7:40
عزیزم انشاالله همیشه سلامت باشی و به شادی زندگی کنی شما کاری کن که میدونی درسته و ایمان قلبی بهش داری ...... اینطور راضی هستی و خشنود .... خدا هم کمکت میکنه ....... مامان مهربون دوستم درمورد سایت فرم عکس پرسیده بودی من این سایت استفاده میکنم ... http://pizap.com/ اما اگه زیاد متوجه نشدی چون بقیه دوستان هم خواسته بودن آموزشش رو بزودی میزارم ...... در مورد اون براق شدن عکسا پستشو گذاشتم تشریف بیار بخون گلم و مرحله به مرحله پیش برو تا از پسرمون عکسای خوشگل درست کنی خوش باشی عزیز .....
بهار
19 فروردین 93 13:50
سلام عزیزم سال نو مبارک چه دعای قشنگی کردی عزیزم. الهی قربونت برم که انقدر صبوری.
مامان زینب خانوم
24 فروردین 93 20:22
وای خیلی ناراحت شدم...انشالله خدا اجر سکوتت بده و اونها رو هم هدایت کنه... راستی منم رمز میخوامممم
مامان محمدرضا
25 فروردین 93 23:29
الهی آمین عزیزم احترام برای کسی که لایقش باشه نه کسی که طالبش باشه زیاد نودتو ناراحت نکن خداوند به همه چیز آگاهه ایشالله بقیه سال رو با خوشی و شادکامی بیشتری و پر از برکت سپری کنید
مامان متین و مهبد
27 فروردین 93 12:49
سلام خانمی .چقدر بده کگه آم سال جدید رو با ناراحتی شروع کنه. ان شالله که بقیه سال پر از شادی باشه. شما هم کمتر غصه بخور و بیشتر با پسر گلت باش تا غمات رو فراموش کنی. امیدوارم کار شوهرت رونق بگیره..
مامان پاشا
27 فروردین 93 16:26
الهیییییی. چقدرشماسخت سال جدیدروشروع کردین.انشالاکه ازین به بعدش براتون جزخیروخوشی چیزی نداشته باشه.قربون اون دل پاک ومهربونت که باوجوداینهمه سختی اینقدربزرگوارین.اگه دوست داشتین پیش ماهم بیاین خوشحال میشیم
مامان عسل
28 فروردین 93 18:33
سلام مریم خانوم... عیدتون مبارک باشه.. اینجوری نگید تو رو خدا همین که به خوب تموم شده عالیه... غصه نخورید که سلامتی در خطره عکس های پست قبل خیلی زیبا بودن... کلی انرژی دادن بهمون
مامانِ عسل
30 فروردین 93 13:21
تموم لحظه های همراه بودن با یک موجود کوچک دوست داشتنی ، با یک مسافر از بهشت گوارای وجود ظریف و دل های مهربان و نگاه های امیدوار و سرهای پر دغدغه و تن های خسته و روح های حساستان... روزتان مبارک امانت داران باری تعالی...
عمــ•ـه ي منــتـظــر
18 اردیبهشت 93 21:47
آمين اينقدر خودتو اذيت نكن خواهري