این روزهای تو
سلام عزیز دلم این روزها خیییییلی شلوغو شیطون شدی ی مدت خوب شده بودی ولی اونقدر ورجو وروج میکنی و موقع کارتون دیدن وفیلم دیدن اونقدر سوال میپرسی که آدمو از دیدن منصرف میکنی،ی سوالی رو چندین بار میپرسی واصلا هم از جوابای تکراریه من خسته نمیشی.
مثلا ی روز با هم داریم فیلم میبینیم:
علی مرتضی:مامان ماشین چی شد؟
مامان: خراب شد.
علی مرتضی:کی خرابش کرد؟
مامان:مواظبش نبودن خراب شد.
علی مرتضی:چراااااااا؟
مامان:خوب تصادف کرد که خرابش شد.
علی مرتضی:چرااااااا تصافا کرد؟
مامان:حواسش پرت شد تصادف کرد.
علی مرتضی:پس مامان این بچه کوووووو؟
مامان:مامانش داره غذا درست میکنه.
علی مرتضی:چار نیومد پیشش؟
مامانتلویزیونو خاموش کنم آرهههه
علی مرتضی:نههه وساکت میشه
*فوق العاده حواست به همه چیز هست و عصابانیتت از همه چیز برام شیرین تره،وقتی دعوات میکنم عین آدم بزرگا سرتو میندازی پایین وبعض میکنی و چشات پر از اشک میشن ومن برات غش میرم و وقتی بغلت میکنم بغضت میترکه و گریه میکنی،منم بهت میگم بخند بخند بخند و تو در اوج گریه میزنی زیر خنده.
عزیز دلم اگه روزی دعوات کردم یا زدمت منوببخش بخدا میمیرم برات،همه ی فکرم خوشبختیه توست همه ی مشغله ی فکری اینه که ی آینده ی خوب برات درست کنم البته با کمک بابا،واین عصبانیتا واین دعواها همش از عشق مادریه وبعد از اون خودم کلی پشیمون میشم.
*حرف زدنت که خیلی خوبه از همون اول کمتر پیش می اومد کلمه ای رو اشتباه تلفظ کنی ولی من دوس دارم وقتی بعضی از کلماتو گرد تلفظ میکنی.
آبلیمو:آلبیلون
شکمم:شمکم
چشمام:چمشام
ی چیز دیگه هم بود الان یادم نیست یادم بیاد حتما برات مینویسم.