علی مرتضی جانعلی مرتضی جان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
فاطمه زهرا جانفاطمه زهرا جان، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

امپراطورکوچک و پرنسس کوچولوی ما(بچه هایی از دیار پاکی)

روزهای خوب خدا

1393/4/16 6:51
840 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وروجک مامان،ماه رمضون شروع شده وامروز نهمین روزه این ماه عزیزه،ی شبو که سحر بیدار شدی و باهامون سحری خوردی، تو روز گاهی بزور میخوای بستنی وغذا تو دهنم بزاری میگم مامان روزم نمیشه بخورم شب میخورم میگی دهنت چی شده ،فکر میکنی وقتی میگم روزم یعنی دهنم درد میکنه نمیتونم بخورم بوساینجا هوا وحشتناک گرم شده ولی روزه داری توی هوای گرم لذت خودشو داره و خدا خودش طاقت میده.دمای هوای به بالای 50 هم میرسه بابا میگفت دماسنج کولر مغازه دمای 43 رو نشون میداد فکرشو بکن اگه مغازه این دماشه بیرون چقدره. 

خیلی شیطون و وروجک شدی دعوات میکنم ولی بعد پشیمون میشم و میام بغلت میکنم وقتی هم کار اشتباهتو برات توضیح میدم وعلت عصبانیتمو میگم تایید میکنی ومیگی دیگه تکرار نمیکنی ولی حافظت کوتاه مدته وخیلی زود برمیگردی سرخونه ی اول.

باهم بازی میکنیم:ماشین بازی،قطار بازی و حتی بازی های فکری مث منچ (البته بلد نیستی و فقط تاسو پرت میکنی و مهره ها رو هرجا دوس داشتی میزاری و درآخرهم شما برنده میشی .تو کارای خونه هم فعال هستی و نسبت به کمک کردن من توی انجام اونا خودتو مسئول میدونی همین دیشب که داشتم گازو پاک میکردم میگفتی بده من پاک کنم حالا قدت هم نمیرسید منم گفتم برو اپنوتمیز کن وتو گفتی مال خودمون وزود ی دسمالو از آب کلمن خیس کردی و رفتی کابینتمونو که به عنوان اپنمون هست تمیز کنی.

 همیشه دوس داشتم اینطور ارتباطی با بچم داشته باشم البته من با تمام بچه ها دوستم و همه رو دوس دارم ی چند تا عکس هم ازت دارم که وقت کنم حتما برات میزارم.

عاشق هواپیما وقطاری برات چند یکی دو ماه پیش هواپیما گرفتم وقطارو چند روز پیش گرفتم فدات شم که میگی سوار شیم بریم مشد(مشهد). از ماشنا بیشتر از همه رنگ قرمز رو دوس داری و هرم اشین قرمزی رو میبینی میگی اه ه ه ه مامان ببین چقد قشنگه.

شیطونی های جالب زیادی انجام میدی اومدم که بنویسم برات همه از یادم رفتن انگار باید مث قدیما ی بگه بزارم لای آینه و زود زود بنویسم کراتو تا یادم نره،آره بهترین کار همینه.

2 هفته پیش رفتیم شوش کلی خوش گذشت و خوشبختانه باباجون چند روز قبل از رمضان بازنشسته شد،خیلی ناراحت بودم که چطوری میخواد رمضانو توی اون گرما روزه بگیره وکارش هم همش توی ماشینه،ماشینی که میگفت:وقتی میشینه توش انگشتاش رو که روی فرمون میاره انگار از گرما دارن آب میشن ولی خدا رو شکر همه چیز بخوبی تموم شد ورمضان رو میتونه تو خونه و زیر کولر سپری کنه.

راستی عزیز دلم حال مامان حجیه اصلا خوب نیست همه ی آزمایشاش و سی تی که داده خوبن وهمه ی مشکلش روحیه،از خدا میخوام بهش سلامتی عطا کنه،از خدا میخوام بحق همین ماه عزیز و به برکت روزهای قشنگش به همه ی مریضا سلامتی عطا کنه و به همه ی ما کمک کنه که حال خوب این روزها رو درک کنیم.انشالله

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان مینا
16 تیر 93 17:49
نمازه و روزهات قبول خانمی.
مامان علی مرتضی
پاسخ
ممنونم عزیزم
مامانِ عسل
22 تیر 93 9:36
ایا قطار برای ما هم جا دارد ایا همسفر نمی خواهید
مامان علی مرتضی
پاسخ
بله که جا داره بفرمایین