روزهای نبودنمون چکارا کردی(2)
فکر کنم اواخره خرداد بود که گفتن قراره در حرم حضرت ابولفضل رو از شهرمون عبور بدن،ماه مکه دیدم فعلا دستمون به مرقد وکربلای این بزرگوار نمیرسه پس فرصتو غنیمت شمردیم و رفتیم زیارت.حالو هوای عجیبی بود انگار راس راستی توی کربلا بودیم شب در مرقد توی شهر موند ومردم اومدنو به نیابت از مرقد اصلی زیارتش کردن خدارو شکر که ما هم بی نصیب نموندیم.
اینجا هم که فکر کنم توی اوج گرما بود رفتیم سر زمین جدو و اونجا از سر زمین خربزه های
شیرین کندیمو خوردیم.اواخر بهار 94 بود.چون هنوز گندم درو نشده بود
این عکسو نمیدونم کی ازت گرفتم ولی چشای قشنگت اینجا قشنگتر افتاده بودن
ودوس داشتم این عکسم توی وبت باشه
و رفتن به روستا خونه ی داییم که اونجا هم خیلی بهت خوش گذشت
چند روز بعد عید فطر بود ولی هنوز همه جای روستا حالو هوای عیدو داشت
و هرجا میرفتیم با کلی شیرینی های خوشمزه ازمون پذیرایی میشد
و شنای تابستونت که رفتیم رودخونه کرخه که بخاطره آب سردش من لباساتو در
نیوردم .ولی تو چ ذوقی برای آب بازی داشتی
اوایل مرداد یا اواخر خرداد بود
این عکسو خودت توی برنامه پوینت این رنگی کردی
واینجا مشغولا ماهی گرفتن با پلاستیک بودی
یونس که اصلا سرمای آب براش معنی نداشت