نی نی تو حمام
- نی نی توی حمام
- مامان رفته تو حمام نی نی رو برده همراش مامان تا دوش باز کرد نی نی صابونو برداش صابون که لیز لیز بود از دست نی نی افتاد
مامان رفته تو حمام نی نی رو برده همراش
مامان تا دوشو باز کرد نی نی صابونو برداش
صابون که لیز لیز بود از دست نی نی افتاد
سرخورد و رفت و رفت تا نزدیک مامان ایستاد
روی یه لیف کوچیک مامان صابون و مالید
وقتی که لیف کفی شد رو دست نی نی کشید
کف، روی دست نی نی مثل ستاره ها شد
آب و که ریخت رو دستاش ستاره هاش جدا شد
نی نی نشست توی وان آبارو هی می پاشید
وقتی که خوشگل می شد بلند بلند می خندید
حالا باید با شامپو مامان بشوره موهاش
نی نی می ترسه چونکه کف می ریزه رو چشاش
اما دوباره زیره دوش می ره شاد و خندون
می خواد بگیره با دست آبهای مثل بارون
وقتی که شد مثل ماه مامان یه حوله آورد
نی نی رو از تو حمام بغل گرفت و زود برد
شاعر:انسیه نوش آبادی