علی مرتضی جانعلی مرتضی جان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره
فاطمه زهرا جانفاطمه زهرا جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

امپراطورکوچک و پرنسس کوچولوی ما(بچه هایی از دیار پاکی)

دیر اومدم ولی اومدم دیگهههه

1392/4/2 14:43
946 بازدید
اشتراک گذاری

سلام زندگیه مامان خوبی؟خیلی وقته کلی از عکساتو گذاشتم واسه کم حجم کردن ولی این روزا سخت درگیر گرفتن روزه های قضایی هستم که توی ویار وبارداریم نتونستم بگیرم واسه همین یا خوابم یا حوصله ندارم،توی این مدت که نبودیم رفتیم شوش،رفتیم زیارت حرم دانیال نبی ومن برای اولین بار کلی یهودی رو دیدم،دانیال نبی پیامبر بنی اسرائیل هستش واسه همین یهودیا زیارتش میکنن من که اولین بارم بود یهودی میدیدم برام خیلی جالب اومدن البته صهیونیستا اومدن جلو چشممو ی جوری شده بودم اولش فکر میکردم که خارجی هستن بعد دوتا از دخترای زیر ده سالشون که اومدن نزدیک آبخوری ومن باهاشون فارسی حرف زدم وبا کمال تعجب دیدم فارسی جوابمو دادن واز من خواستن توی پر کردن بطری آبشون کمکشون کنم،اونا گفتن:اصفهانی هستن وبرای من جالب بود که ایرانی هایی هم هستن که دینشون یهود باشههیپنوتیزم

حالا سنی شنیده بودم ولی یهود نه،خلاصه بعد از اومدن از شوش عمه خدیجه ی روز قبل ولادت حضرت ابولفضل(ع)مهمون ما بود وروز ولادت این عزیز من یعنی باباجون اینا طبق روال هرسال شام میدن وتعدادی از فامیلا رو دعوت میکنن.خیلی خوش گذشت و اونشب با همه ی خوشیاش تموم شد.ماجرای انتخاباتو توی پست بعدی مینویسم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان متین
4 تیر 92 22:02
روزه هات قبول.
مامان بردیا
5 تیر 92 17:57
سلام.خوبين؟؟طاعات قبول
مامان الینا،آنیتا
29 تیر 92 14:20
سلام عزیزم .بیا خصوصی