رفتن به دره شهر مرداد 92
سلام عزیز دلم دیروز با جدو ودادایی رفتیم خونه عمه خدیجه،با وجود اینکه صبح رفتیم بعد ظهر برگشتیم اصلا خسته نشدم وبه اندازه ی 10 روز موندن بهم خوش گذشت واصلا از این راه پرپیچو خم خسته نشدم .موقع برگشتن وقتی به آبدانان رسیدیم رفتیم زیارت امامزاده سید صلاح الدین،وانجا رفتیم سر قبر شهید رضایی نژاد وفاتحه ای دادیم.ولی نمیدونم چت شده بود همش میرفتی روی قبر و رو به تندیس شهید میگفتی امام حسین،چندبار اوردمت پایین ولی فایده ای نداشت،توی راه رفتن وبرگشتن مشغول گوش دادن به سخنرانی های دکتر رجبی دوانی بودم و فکرکنم این بهترین هین باعث شده بود که من متوجه راه پرپیچو بد دره شهر نشم.عجی سخنرانی ،عالی بود تا رسیدیم چندین بار گوش دادم و برای بابایی با کلی هیجان تعریف میکردم بابا هم با دلو جان گوش میداد.فوق العادست پیشنهاد میکنم گوش بدین سخنرانی هاشو از سایت راسخوان میتونین دانلود کنین. )راستی زندگی مامان شما اونجا هم دست از خرابکاری برنداشتی وبا باز کردن شیر آب توی آشپزخونه ،شلنگو گرفتی وتمام آشپزخونه اعم از یخچال،گاز،کابینت وحتی لامپ آشپزخونه والهه وفاطه رو آبکشی کردی حالا عکســـــــــــــــــــــــــا
92.5.28
رقیه خانم عزیز دل زن دایییش
و محبت جنابعالی با رقیه جونم
الان که دارم عکسارو اپلود میکنم با کلی ذوق نشون بابا میدم
چون بابایی نمیتونست مغازه رو تعطیل کنه نیومده بود ...
اله خواهر رقیه جونی که هر کاری کردم موهاشو در این حد مرتب کرد
این الهه خانم اونقدر دهنش قرصه که تا باباش اومده خونه ،تمام خرابکاریهاتو
از خیس کردن یخچالو گاز و آشپزخونشون گرفته تا خوردن بی اجازه ی گز
گذاشت کف دستش