علی مرتضی جانعلی مرتضی جان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره
فاطمه زهرا جانفاطمه زهرا جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

امپراطورکوچک و پرنسس کوچولوی ما(بچه هایی از دیار پاکی)

شیطونی های پسرم در روزهایی که گذشت(3)

1393/3/25 23:54
851 بازدید
اشتراک گذاری

کلی نوشتم ولی پرید دیگه حسش نیست بنویسم حال اول نوشتن با دوباره نوشتن خیلی فرق میکنهچشمک

در کل برات بگم که روز پنج شنبه بابا امتحان نظام مهندسی داشت که باید میرفت ایلام ماهم باهاش همسفر شدیم و با دادا و جدو راهی شدیم آدرسو سخت پیدا کردیم وهمش نگران بودم نکنه بااب دیر برسه و زحمات چندماهش به هدر بره خوشبختانه با اینکه ساعت اکتحان گذشته بود ولی امتحان نیم ساعت بعد رسیدن بابا شروع شد.ه.وای ایلام عالی بود اونقدر پر از دارو درخت بود که شبیه شهرهای شمالی حتی قشنگتر بود من که حسابی لذت بردم چه نسیم خنکی به به...

پارک چغا سبزشون اونقدر بزرگه که به اندازه ی شهر خودمونه

علی مرتضی در کبابی(ایلام)

93.3.22

علی مرتضی در پارک چغا سبز

علی مرتضی درحال دلبری کردن برای داداییش

نمایی از پارک

و عصر که اومدیم کارای خونه رو زود انجام دادم وشبش رفتیم 

مراسم نیمه شعبان که توی جامعه القرآن برگزار شد...

علی مرتضی وابوالفضل (خواهر زاده ی خاله سپیده،دوست مامان وفامیل بابا)

اینم نمایی از تزیینات که مامانو برو بچ مثبت هیئتی انجام دادن خندونکچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامانِ عسل
26 خرداد 93 8:22
واااااااااااای مریم ما هم 22 خرداد چغاسبز رفتیم کاش میدونستم یه قراری با هم میزاشتیم بعدش دختر تو از شهر ما رد میشی یه ندا نمیدی آی دیدی هوا چقدر خنک بوووووووووود واقعاً دل انگیز بود
مامان علی مرتضی
پاسخ
اومدم وبت برات توضیح دادم
نیلوفر
18 تیر 93 9:53
چقدر جو جو شدی پسری سفر خوش گذشت؟؟
مامان علی مرتضی
پاسخ
ممنونم خاله بله خوش گذشت جاتون خالی