وقتی فهمیدم دندون دراوردی
چند روزی میشد که جای دوتا دندون پایینیت سفید شده بود و دندون سمت راستیت بیشتر من فکر میکردم دندون در اوردی اما خبری نبود تا اینکه یکم آذر دستم رو گذاشتم که ببینم چه خبره که فهمیدم واااااااااااااااااای چی بود یه چیز تیز یعنی درست فهمیدم باورم نمیشد به مادر جون گفتم حرفمو تایید کرد بعد بابا که اومد زود خبرش کردم و حرفمو باور کرد اما اونقدر زوق ذده بود که بهش گفتم:دستتو بشور تورو خدا خودتم باید ببینی چقدر بامزس بابا هم این کارو کردو و وقتی دستش به دندونت خورد نمیدونی چه حالی شد و گفت:آره دندون در اورده ،مادرجون رو سرت کشمش ریخت وگفت:باید برات شیرینی بگیریم اما فرصت نشد وبابا همش سر کار بودو خسته میومد اونقدراین دستو اون دست کردیم که محرم شد انشالله بعد صفر جشن دندونی خوبی برات میگیریم منم از الان دنبال تدارکات جشن تولدو عقیقه و جشن دندونیت هستم انشالله بتونم تا یک ماه دیگه همه چیزو آماده کنم.
راستی امپراطور مامان با لباس محرم این شکلی شدی ...فداااااااااااااااااااات