علی مرتضام بزرگ شده
علی جان امسال به کلاس میری احساس دلهره و خوشحالیم با هم قاطی شده اینکه نکنه بخوری زمین ،نکنه با کسی دعوات بشه ،نکنه بچه های بی تربیتی باشن که حرفهای بد بزنن وتو یاد بگیری و هزاران نکنه و دلهره ی مادرانه همه وهمه دست به دست هم دادن که من نتونم خوشحالیمو از بزرگ شدن و مدرسه رفتن پسرم نشون بدم.
حس خوبیه ببینی ثمره ی زندگیت درحال بزرگ شدنه حس خوبیه وقتی میبینی دمپایی یا کفش کوچولوت کوچیک شده و باید ی شماره بزرگتر براش بگیری.
پ.ن احساس مادرانه ام سرشار از نگفته هایست که سعی میکنم بروی صفحه بیاروم اما گاهی کیبورد هم ناتوان از این کارست.
لباس فرم کلاس اول علی مرتضی جان
پ.ن مهم:مدل موهای علی مرتضی از اوناس که همه رو میریزن یه طرف ولی چون موهای گل پسر زیادی لختن افتادن پایینو اینطوری بد افتادن منم حواسم نبود تا مرتبشون کنم و عمه زهرا که عکسو دید بهم گفت ولی دیگه کار از کار گذشته بود و اونموقع همه ی حواسم من متوجه لباس فرم علی مرتضی بوده وبس