کلی حرف،کلی شیطنت...
سلام پسرمامان سلام دوستای گلم خوبید؟
مدت زیادیه که از شیطونیای امپراطور مامان چیزی ننوشتم خدارو شکر اوضاع مغازه داریمون خوبه؟یه وام اشتغالم واسمون درست شده که بازم خداروشکر هم ضامنا وهم آوردمون حل شد وبه امید خدا تا یه ماه دیگه وامو میگیریم فعلا مغازه رو با یه مقدار فروش طلا وپس اندازمون سرپا کردیم تا انشالله موقعی که وامو گرفتیم پر جنسش کنیم.
خوب حالا باپس مامانی هم یه حرفی بزنیم:زندگیه مامان تا امروز11 مروارید خوشکل در اوردی که 4 تا شون مرواریدای آسیاب بالا وپایین هستن وبه فاصله ی کمی از هم در اومدن تاریخشونو هم دارم مینویسم واست.
از دیشب تب کردی امروز بعد از طهر هم آب بینیت میومد الانم خوابی،دیشب بااینکه قطره تب بر بهت دادم ولی باز تب داشتی وبالا بودن تبت باعث شد گوشه ی لبت برفک بزنه وخودتو خیس کنی آخه تو ماهاست که یادگرفتی شبا خودتو خیس نمیکنی وصبح که بیدار میشدی میبردمت بیرون کار خودتو میکردی تازه قبلا من کمکت میکردم ولی الان میگی بزارم زمین میری یه گوشه ایی واسه خودت کارتو انجام میدی از ویژگی های منحصربه فردت این چند روز اخیرت اینه که توی پوشکت پی پی نمیکنی ودست میبری به پوشکتو میگی(اسم عامیانه ی پی پی رو میگی)من میبرمت بیرون وبا کمال تعجب میبینم بله امپراطور مامان پوشکشو کثیف نکرده والان بیرون داره کارخودشو میکنه.
الان بیدار شدی برم تا بعد