امپراطور نون میخوره
چند روزه پیش که 5 ماهو 8 روزت بود موقع صبحونه بغلم
نشسته بودی و یهو دیدم داری ملچ ملوچ میکنی وقتی نیگا
کردم دیدم وقتی که من داشتم با بابایی حرف میزدم شما
از فرصت استفاده کردید و نون تو دستمو گذاشتید تو دهنتون
واااااااااااااای که چه هیجانی داشتیم منو بابا ومادر جون
بعد مادر جون شمارو بغل کرد و تا وقتی یه تیکه نون نرم
ندادیم بهت دست از نگاهای طلب کارانت برنداشتی
و وقتی نون رو با آب دهنت خیس کردی مجبور شدیم
زودی نون رو از دهنت در بیاریم تا خدایی نکرده تیکه ای
ازش نپره تو گلوت.اینم چند عکس که مامان گرفته البته
زیاد سرتو پایین میووردی و خوب در نیومدن نمیدونم چرا
اینجا کچل در اومدی.
زندگیم آپلود اینترنت همه ی شهر مشکل داره هروقت درست شد عکساتو میزارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی