دلم تنگه...واسه نی نیم دعا کنید
مامانا و دوستای خوب این پست برای چند روزه و بعد پاک میشه
چون نمیخوام آشناها از این موضوع خبردار بشن لطفا بعد خوندن
نظرتون رو توی پست امپراطور و واکسن 6 ماهگی بنویسید...
سلام به همه ی مامانا الان که این مطلبو مینویسم دلم پر از درده و چشمام پر از اشکن...
آره دارم گریه میکنم...جریان از این قراره که دو روزه پیش بعداز واکسن علی مرتضی چون خانم بهداشت درست منو از وضعیت جسمیش مطلع نمیکرد تصمبم گرفتم بعد ظهر ببرمش پیش دکترش تا چکاپ کاملش کنه دکتر که همه جاشو معاینه کرد گفت:همه چیزش عالیه و وضعیتش مث یه بچه ی 10 ماهس وزنو قدش دو ماه از خودش جلو ترن و یه سری کاراش مال بچه 8 ماهن نه بچه 6 ماهه خلاصه همه چیز عال بود تا اینکه از دکتر خواستم محل ختنه و پشتشو چک کنه.واسه ختنش که گفت:بد ختنه شده کمی آلتش تو هست ولی مشکلی نیست بزرگ بشه خوب میشه ولی دل من که آروم نمیشه واسه همین بعد عید فطر میبرمش پیش کسی که ختنش کرده تا اونم ببینش آخه توی یه شهره دیگس...دعا کنید اونم بگه مشکلی نیست وگرنه دق میکنم.
مشکل بزرگتر پشتشه وقتی کوچیک بود من یه حفره پشتش میدیدم که به نظرم غیر عادی میومد به دکتر نشون دادم گفت:طبیعه و خوب میشه بعدها که چاق شد حفره بهتر و کوچیکتر و بسته شد و الان خیلی عادیه باز به دکتر نشون دادم گفت:مشکلی نیست ارثی و مادر زادیه.
چون خواهرم چند ماه پیش سینوسشو عمل کرده بود ترسیدمو به دکتر گفتم نکنه سینوس باشه گفت:الان مشکلی نداره ممکنه بعدها کامل از بین بره ممکنه نیاز به جراحی پیدا کنه اونم موقعیه که چرک کنه ولی مال علی مرتضی تمیز و سفید وعادیه...
همین ممکنا شبو روزو بهم حروم کردن ودلمو شکستن و از نگرانی دارم میمیرم خدا بهم یه شوهره خوب با یه خونواده ی شوهره خوب و یه بچه ی سالم و ناز داده وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم درسته از لحاظ مالی کلی مشکل داریم ولی وقتی خدا بهمون علی مرتضی روداده که توی 35 هفتگی به دنیا اومد وکاملا سالم بودحتی زایمانم اونقدر راحت بود که دوس دارم بازم تجربش کنم توی این 6 ماه زیاد اذیتم نکرد و روز به روز از اینکه مامان شدم بیشتر احساس خوشبختی میکنم.
نیاز به هم دردیه شما مامانای خوب دارم بهم بگید چه کار کنم راجب سینوس نی نی هاچی میدونید تا حالا این طور موردی دیدید اونم واسه نی نی .نگرانم به خدا دل شکسته تر از همیشه نمیتونم با این مشکل که هنوز معلوم نیست پیش بیاد یا نه کنار بیام.
خدا کمکم کنه که بتونم از این امتحان سخت سر بلند بیرون بیام خوب واقعا سخته آدم صبرش با بچش محک بخوره چون بیشتر وقتا شکست میخوره و کم میاره خواهش میکنم نظر بدید و آرومم کنید این موضع رو منو شوهرم فقط به خواهرم ومادر شوهرم گفتیم و دوس نداریم کسی بفهمه واسه همین چند وقت دیکه حذفش میکنم.
ممنون از همه ی شما عزیزان هروقت بردمش دکتر واسه ختنش هر چی شد حتما شمارو خبر میکنم حدود یک هفته ی دیگه.
روزگار به کامتون
بعدا نوشت در تاریخ:16 تیر 93
امروز که این مطلبو تو چرک نویسا دیدم خوندم ودیدم که من برای چه چیزایی ناراحت میشدم الان آلت پسرم هیچ مشکلی نداره و اون مورد کاملا طبیعی بود وخدا رو شکر