قلب پسرم هنوز هم مث قبل میزنه(خدایا شکر)
سلام عزیزم خیلی وقته واست حرف نزدم خیلی وقته برات نگفتم که این روزهاتو چطور میگذرونی،تولد سه سالگیتو ی تولد ساده ی 3 نفری گرفتیم که خیلی بهون خوش گذشت اما ای کاش میشد حداقل عمه هاتو دعوت کنیم ولی خوب ی تولد خشکو خالی که نمیشه انشالله 4 سالگیت جبران میکنم. اتفاق بد: ی ماه پیش سرماخوردی وبخاطره خونه تکونی واینکه تو هم مث ما همش تو آب بودی سرماخوردگی هربار بعد 2 روز خوب شدن دوباره شروع میشد 3بار بردمت پیش متخصص تا اینکه آخرین بار دکتر ی صدای اضافه توی قلبت حس کرد وگفت:قبلا بهتون چیزی نگفتم،منم پرسیدم نه چی شده؟گفت:ی صدای اضافه توی قلب پسرت میشنوم بهتره ببریش برای اکو ومن نگران از این حرف برگشتم با بابا صحبت کردم وقرار شد ببریمت شوش پیش ...