کنجکاوی امپراطور مامان
سلام ریکای مامان دیروز سوار روروکت کردم تا با دوربین جدیدمون ازت فیلم بگیرم تو هم از این ور به اون ور از این ور به اونور ،و وقتی عکس خودتو توی شیشه ی گاز دیدی کلی ذوق کردی و میگفتی:دد...دد...بعد رفتی سراغ کمد گاز و با تمام وجود درشو به طرف خودت کشیدی توبکش ..گاز بکش ..تو بکش ....گاز بکش...
چون کشوی گاز حالت فنری داشت هر وقت تو میکشیدی کشو برمی گشت و این اعصابتو خورد کرد و بالاخره بعد از یک جدال چند دقیقه ای وقتی آقای کشو دید از رو نمیری تسلیم تو شد و به زیر سلطه ی تو در اومد.اینم عکسای جدال امپراطور با غول بی شاخو دم آقای گاز(کشوی گاز)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی