خاطرات جامانده
امپراطور مامان ماشالله اونقدر کارای قشنگت زیاد شده که حسابشون از ذهن من خارجه امرو که داشتم به تقویم نگاه میکردم دیدم که کلی مطلب جا افتاده مونده که ننوشتم خیلی خوب شد که تاریخ همه رو دارم و تو تقویم علامت زدم حالا هم همه رو تیتر وار مینویسم تا از این به بعد به روز باشیم. 1- 16/شهریور 90 رفتن سرزمین بابا جون برای اولین بار ازت کلی عکس گرفتم ولی چون مادر جون بغلت کرده بود نمیتونم بزارم تو وبت.راستی وقتی تو دل مامانی بودی چند بار برده بودمت اونجا... 2- 27/شهریور 90 با وجود نداشتن دندون و لثه های تیز مامانی رو موقع شیر خوردن گاز میگرفتی. 3-و از همه بامزه تر خوردن پات بود که 4/مهر 90 برای اولین بار شروع به خوردن پاهات کردی. ...
نویسنده :
مامان علی مرتضی
16:17