علی مرتضی جانعلی مرتضی جان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
فاطمه زهرا جانفاطمه زهرا جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

امپراطورکوچک و پرنسس کوچولوی ما(بچه هایی از دیار پاکی)

شروع به نوشتن خاطرات گل پسرم

1390/4/23 16:08
586 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی *امروز13خرداد 90 هستش و3ماهو 15 روز از اومدنت میگذره بابا حسن الان رفت سرکار و مامانی مشغوله نوشتن خاطرات پسره گلش شده"منو مامان جون امروز حمامت کردیدم کوچیکتر که بودی موقع حمام کردن کلی گریه میکردی ومن همیشه ازحمام کردنت میترسیدم چون گریه هات آدمو میترسوند ومن فکر میکردم الانه که بلایی سرت بیاد بعضی وقتا منم باهات گریه میکردم اما الان از حمام کردن کلی خوشت میاد و مامانی کلی خوشحاله  کوچولوتر که بودی موقع عوض کردن لباسات طوری میریختی بهم که بازم اشک مامانو در میووردی ومن با خودم فکر میکردم که مامان خوبی نیستم که حتی نمیتونم لباسای کوچولومو بدون اینکه گریه کنه عوض کنم بابایی همیشه میگفت اینطوری نیست ومن یه مامان خیلی خوبم ومنو با این حرفا آروم میکرد الان که مدتی از اون روزا میگذره شما خیلی بهتر شدی باکوچکترین شکلکی که واست درمیاریم میخندی صبا که بیدار میشی حدود یک ساعت سرحالی وبازی میکنی بعدازاون هم که تمیزت کردمو با روغن بچه ماساژت دادم تخت میگیری میخوابی و  مامان همه ی کاراشو انجام میده و علی مرتضای مامان تازه بیدار میشه "منو بابایی بارها بارها از اینکه خدا تو رو بهمون داده ازش تشکر میکنیم امیدواریم که بتونیم درست تربیتت کنیم و مامان بابایه خوبی باشیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)