علی مرتضی جانعلی مرتضی جان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
فاطمه زهرا جانفاطمه زهرا جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

امپراطورکوچک و پرنسس کوچولوی ما(بچه هایی از دیار پاکی)

معذرت میخوام

1390/4/23 15:57
624 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم 2روز پیش خونه تکونی ما تموم شد همه جارو شستیم و خونه حسابی تمیز شد خونه شده بود مث یه دسه ی گل

دیروز  رفته بودم تا مغازه سیسمونی فروشی تا کمربنده حملی رو که واست گرفته بودم پس بدم چون دیدم اصلا بدردت نمیخوره و توش راحت نیستی.

وقتی برگشتم با صحنه ی بدی مواجه شدم و حسابی داغ کردم

موقع برگشتن من که شما از خواب بیدار شده بودید و مادر جون که فکرمیکرد شما پوشک شده اید به محض در اومدنت از گهواره مادر جونو و...وای وای وای قالی رو آبکشی کردید منم سرتون داد زدم و شما که به من میخندیدید زدید زیره گریه و من بی توجه به شما رفتم حموم وقتی برگشتم بیخودی با بابایی هم حرفم شدو زدم زیره گریه بابایی که نمیدونست چه کار کنه اومد پیشم کمی باهام حرف زد و منو بوسیدو گفت:بچه داری همینه این که بچس متوجه نمیشه.

راست میگفت نمیدونم چم شده بود دوباره تو رو بغل کردم و به خاطره کاری که باهات کرده بودم حسابی گریه کردم ولی ازمن ناراحت بودی و جالب اینجاست که شیر نمیخوردی و غر میزدی وقتی بوست کردم و ازت معذرت خواهی کردم شروع به شیر خوردن کردی.

این باره اولت نبود که این طوری برخورد میکردی بارها شده که یه سری حرکات عجیب و بزرگتر از سنت انجام دادی ومارو متعجب میکردی خدا میدونه بزرگ بشی چی میشی.من بازم ازت معذرت میخوام قول میدم که دیگه پیش نیاد واقعا عاشقتم و خدارو واسه دادنت روزی صدبارهم شکرکنم بازم کمه.

حالا مامانو بخشیدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان پارسا
23 تیر 90 16:28
پیش میاد دیگه مامانی


درست میگید من تحملو باید ببرم بالا
faeqeh
23 تیر 90 16:50
azizam khodeto moakheze nakoon khoob hatman kheili khaste shodi


ممنونم از لطفتون به قول بابایی باید عادت کنم حتی بدکاریاشون خاطرن
مامان سید ابوالفضل
26 تیر 90 15:35
مامانی خسته نباشی که این همه زحمت کشیدی ولی در مورد علی مرتضی پیش میاد دیگه خودت و ناراحت نکن عزیزم


درست میگید دارم سعی میکنم با خیلی چیزای بچه کنار بیام